%0 Journal Article %T مطالعه ی تطبیقی هامارتیا در روایت تراژیک از دیدگاه ارسطو و جی. هیلیس میلربا تمرکز بر نمایشنامه ی اودیپ شاه اثر سوفوکل %J دو فصلنامه روایت شناسی %I انجمن نقد ادبی ایران %Z 2588-6495 %A هاشمی, محمد %A مازیار, امیر %D 2022 %\ 10/23/2022 %V 6 %N 12 %P 555-527 %! مطالعه ی تطبیقی هامارتیا در روایت تراژیک از دیدگاه ارسطو و جی. هیلیس میلربا تمرکز بر نمایشنامه ی اودیپ شاه اثر سوفوکل %K روایت تراژیک %K ارسطو %K جی. هیلیس میلر %K هامارتیا %K فن شعر %K اودیپ‌شاه %R 10.22034/jlc.2022.313660.1428 %X در این مقاله، دیدگاه کلاسیک ارسطو درخصوص هامارتیا در روایت تراژیک با دیدگاه نظریه‏پرداز معاصر روایت، جوزف هیلیس میلر، در همین مورد تطبیق داده شده است. از آنجا که هر دوی این نظریه‏پردازان اودیپ‌شاه اثر سوفوکل را به‌عنوان تراژدی نمونه در بررسی خود برگزیده‌اند، مطالعۀ موردی مقالۀ حاضر نیز به همین نمایش‌نامه اختصاص یافته است. پرسش‏های پژوهش به این شرح است: در دیدگاه‏های ارسطو و میلر، چه تفاوت‏ها و شباهت‏هایی دربارۀ هامارتیا در روایت تراژیک و در نمایش‌نامۀ اودیپ‌شاه وجود دارد؟ در دیدگاه‏ ارسطو و میلر، روایت‏ به چه کار می‏آید؟ به‌منظور پاسخ به پرسش تطبیقی پژوهش، اولاً کارکرد روایت به‌طور کلی از دیدگاه میلر و سپس این کارکرد در موضوع هامارتیا در روایت تراژدی اودیپ‌شاه واکاوی شد، ثانیاً هامارتیا در پیوند با نظریۀ فلسفی وسیع‏تر ارسطو و به‌خصوص نظریۀ اخلاقی‏اش مورد بررسی قرار گرفت و ثالثاً شباهت‏ها و تفاوت‏های دیدگاه‏های ارسطو و میلر دربارۀ هامارتیا در روایت تراژیک مطالعه شد. دستاورد اصلی تحقیق این است که بنا به نظریۀ کلاسیک، روایت‏ها می‏توانند با حل کردن تناقض‏های موجود در زندگی، به پرسش‏های بنیادین همیشگی آدمی دربارۀ نحوۀ کردوکار جهان پاسخ‌هایی روشن و قطعی بدهند؛ درحالی که در نظریۀ پساساختارگرا روایت‌ها نمی‏توانند چنان پاسخ‏های شفاف و مسلّم بدهند و همیشه انسان‏ را در مسیر این پاسخ‏ها، به تکرار روایت‏ها وامی‏دارند. %U https://www.narratologyjournal.ir/article_143145_7abe56b3d4cbd095d5dfae44bdd20b1d.pdf