1
استادیار گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
2
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
10.22034/jlc.2022.351447.1493
چکیده
امروزه شاهد بهرهگیری نویسندگان داستانها و فیلمنامهها از اساطیر جهان هستیم. این آثار به طور نامحسوس ذهن خوانندگان و بینندگان را متوجّه اسطورهها و نمادهای باستانی کردهاند که توجّه به این رمز و رموز، میتواند مقصود پنهان صاحبان این آثار را آشکار کند؛ زیرا نویسندگان این آثار گاه به عمد از این نمادها بهره میجویند تا مفهوم اصلی خود را پنهان سازند. سریال آلمانی «دارک» ساختۀ «باران بو ادار»، با مفاهیم امروزی سعی در تبیین مبدأ و بیان هستی دارد. این سریال از نمادها و باورهای اسطورهای زیادی بهره گرفته است که نشان از آگاهی نویسندگان آن از این باورهاست. در این پژوهش با رویکرد بررسی نشانهها و باورهای زروانی برآنیم تا با تحلیل نمادها و گفتار شخصیّتهای داستانی سریال مذکور به ریشۀ اساطیری آن به ویژه باورهای زروانی موجود در آن پی ببریم. پژوهش حاضر علاوه بر این آشکارسازی در سریال «دارک» در پی آن است تا پیوند میان اساطیر یونانی و ایرانی را نیز در این سریال نشان دهد. «دارک» سریالی اروپایی است که به احتمال زیاد از اساطیر یونان بهرۀ فراوانی جسته است. در این جستار پی میبریم که باورهای نمود یافته در این سریال تا چه حد از باورهای اساطیر ایرانی، به ویژه باورهای زروانی، آیینی که از زمان هخامنشیان رواج داشته و در زمان ساسانیان به اوج رواج خود رسیده و سپس در قالب دین میتراییسم مرزهای جهان را درنوردیده، سرچشمه گرفته است و همچنین نحوۀ بازتاب آنها در خلال صحنههای این سریال چگونه بوده است.