در جست‌وجوی نیک‌شاهی؛ هویت سیاسی اسکندر در سراسطوره ایرانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاداسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران

2 دانشیار گروه زبان فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

3 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسالمی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران

10.22034/jlc.2023.402416.1575

چکیده

مطالعات تراروایتی نوع گذار یک متن به متن دیگر و هم‌چنین شباهت‌ها و تفاوت‌های روایت‌پردازی‌های پسین را بررسی و تحلیل می‌کند. روایت‌پردازی محصول تعامل مؤلف و گفتمان است که با عنصر زمان پیوند می‌خورد. تاریخ ایران همواره شاهد روایت دوگانه‌‌ی شاه نیک و شاه بد بوده است. در اندیشه‌ی سیاسی ایران باستان، رسیدن به مقام نیک‌شاهی، پیش‌بایست‌هایی دارد. کسب فضایل، دادگری، بهره‌مندی از نژاد و خون شاهان، مهم‌ترین ویژگی‌های برسازنده‌ی هویت شاه نیک است که شاه را لایق دریافت فرّه ایزدی و تأیید الهی می‌کند. باورهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مردم نسبت به شاه از اهمیت زیادی برخوردار بوده و شاه تجلّی پیوند دو نهاد دین و سیاست به شمار می‌رفته است. اسکندر مقدونی به عنوان تازشگری بیگانه، در راه اعتباربخشی به حکمرانی خود بر ایران‌زمین، نیازمند دست‌یابی به این هویت مشروع بود و تلاش گسترده‌ای برای ایجاد آن انجام داد. این مقاله می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد که چرا اسکندر برای تداوم حکمرانی خود، به هویت نیک‌شاهی نیاز داشته و زمینه‌های صورت‌بندی جدید و تحول بن‌مایه‌های اساطیری روایات اسکندر چیست؟ یافته‌های این مقاله که با روش کتاب‌خانه‌ای و مبتنی بر سراسطوره‌کاوی و تحلیل روابط بینامتنیتی حاکم بر متون و روایات سراسطوره ایرانی است، نشان می‌دهد که اسکندر از موضوع الوهیت مقام شاهی در فرهنگ ایران آگاه بوده و تلاش هدفمندی برای تبدیل از شرّ مبتذل به نیکی انجام داده است. در این مسیر برگرفتگی روایات و فرایند انباشتگی برای اثبات نژادگی و اصالت مؤثر افتاد و روایت تاریخی اسکندر به روایتی ادبی و اسطوره‌ای تغییر کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از تاریخ 20 آبان 1402
  • تاریخ دریافت: 25 خرداد 1402
  • تاریخ بازنگری: 08 آبان 1402
  • تاریخ پذیرش: 16 آبان 1402