تحلیل فرایند تولید معنا در حکایت «تعلق موش به چغز» بر اساس رویکرد نشانه - معناشناختی گفتمانی گرماس

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان ، تهران، ایران.

2 استادیار گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان

10.22034/jlc.2023.406048.1580

چکیده

کشف الگوی حاکم بر آثار ادبی و بررسی عناصر درون‌متنی آن‌ها علاوه بر اینکه موجب درک و دریافت مطلوب‌تری از متون می‌شود، با کمک نتایج به‌دست‌آمده از این نوع تحلیل‌ها می‌توان به شگردهای خلق آثار نیز دست یافت. یکی از روش‌های تحلیل متون ادبی، الگوی روایی گرماس است. در این پژوهش فرایند تولید و دریافت معنا با رویکرد نشانه-معناشناختی گفتمانی در حکایت «موش و چغز» از دفتر ششم مثنوی مثنوی، بر پایة پژوهش کتابخانه‌ای و شیوۀ تحلیلی-توصیفی، واکاوی شده‌است. هدف اصلی این است که ببینیم آیا کنش به تنهایی قادر به کنترل و هدایت روایت است یا خیر؟ اگر نه، چه عنصر دیگری جهت تکمیل فرآیند کنشی در نظر گرفته می‌شود؟ همچنین چه عوامل و ابزارهایی دلالت‌های معنایی را در این دو نظام تحت تأثیر قرار می‌دهند؟ در این راستا نحوۀ تطابق ساختار این روایت با الگوی گرماس بررسی و مشخص شد که در این حکایت گفتمان غالب، شناختی است، و کنش حضور پررنگ‌تری از شوش دارد. هرچند داستان با شوش دوستی آغاز می‌شود، با کنش استمرار می‌یابد و به تنش ختم می‌شود. کنش‌گر اصلی (موش) توانش جسمی لازم برای رسیدن و همراهی با چغز (قورباغه) را ندارد، برای همین طی گفتمانی القایی با تشویق و تحریک حس جوانمردی و کرم قورباغه، او را متقاعد به بستن طناب می‌کند. البته نظام‌های گفتمانی دیگری نیز در این حکایت کوتاه به کار رفته‌است، از جمله نظام گفتمانی مرام‌مدار و نظام گفتمانی تصادفی. در نتیجة همین تصادف است که جریان روایت دستخوش تحول می‌شود و کنش هدایتگری خود را از دست می‌دهد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از تاریخ 28 آبان 1402
  • تاریخ دریافت: 17 تیر 1402
  • تاریخ بازنگری: 04 مهر 1402
  • تاریخ پذیرش: 15 مهر 1402