1
ادبیات نمایشی، دانشکده ی هنر، دانشگاه تربیت مدرس تهران
2
هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
10.22034/jlc.2023.407451.1582
چکیده
مقاله حاضر قصد دارد از منظری ساختگرایانه و با تاملی بر جلوهها و بازخوانی روایت از منظر کلود برمون به مطالعهی پیرفتهای1 روایی ادبیات عامه ایران بپردازد. داراب نامه بیغمی (قرن نهم هجری) یکی از متون شیوا و ارزشمند نثر فارسی است که علاوه بر روایاتی حماسی راجعبه پهلوانان و جنگاوران کهن، به جلوههایی از افسانههای عامیانه با محوریت عیاران و رخدادهایی عاشقانه حول شخصیت یا زندگی آنها نیز توجه دارد. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، نمونه شواهدی از متن داستان گزینش شده است که قابل تطبیق با الگوی برمون می باشد. به عنوان نمونه، در قصهی جهان افروز، سه پیرفت دیده می شود که سبب خلق پیرفت اصلی یا همان کل روایت میگردد. کنشها و حوادثی که در قصهی جهانافروز در پی هم می آیند سبب خلق یک روایت به غایت منسجم و شخصیت محور شده است. علاوه بر این، بر اساس الگوهای طراحی شده در این مقاله، سه گونه توالی2 مد نظر برمون شامل زنجیرهای، انضمامی و پیوندی، در تحلیل روایتشناسانة قصهی جهانافروز قابل مشاهده است. بدین گونه که در توالی زنجیرهای و انضمامی که مجموعهای از کنشهای پیوسته هستند، شخصیت به گونهای درست در مسیر قصه هدایت می شود ودر بخش توالی پیوندی، واکنشهای ضد قهرمان و نیروهای بازدارنده در تضاد با کنشهای قهرمان و شخصیت قصه است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که الگوی ساختگرایانة برمون به نحو موثری قابلیت تطبیق بر ادبیات کهن و روایت های عامیانة آمیخته در جهان داستان های ایرانی را داراست.