این پژوهش در پی آن است تا کارکردها و ارزشهایی مشخص را، که در داستان شازده احتجاب به اشیاء اختصاص داده شده است، بررسی و تحلیل کند و تأثیر آنها را بر ساختار روایت آشکار سازد. اشیاء در این داستان، تنها ابزارهای پسزمینهای نیستند؛ بلکه نقشهایی پویا در شکلدهی به رویدادهای مختلف دارند؛ از این رو، تمرکز بر این جنبههای به ظاهر محدود و مشخص، چشماندازهای وسیعتر روایی را آشکار میسازد. همچنین، این پژوهش آشکار میسازد که اشیاء وجودهایی پویا و فعّال هستند که تأثیری قابل توجّه در ایجاد تنشها و کشمکشها و مخمصهها دارند و نشان میدهد که بسیاری از آنها بارهای عاطفی و معنایی و نیز نگرشهای ناگفتۀ شخصیتها را بر دوش میکشند. با چنین رویکردی، در این پژوهش دو پرسش مطرح شده است: نخست آنکه اشیاء، در این رمان، چه کارکردها و ارزشهایی دارند؟ و دیگر آنکه اشیاء چگونه بر فرم کلی این روایت تأثیر میگذارند؟ در پی این پرسشها، هدف مهم این پژوهش آن است که نشان بدهد اشیاء در این داستان، از سطح شیءبودگی صرف، فراتر میروند و اهمیت عاطفی و نمادین بسیاری مییابد؛ تا آنجا که ساختار و فرم و معنای داستان را به حضور خود در موقعیتهای مختلف وابسته ساختهاند. بر این اساس، در نهایت، درک تأثیر اشیاء بر خطوط پراکندۀ روایت و فرم کلی آن، به کشف تعامل پیچیده بین شخصیتها، اشیاء و عاملیت مربوط به آنها کمک میکند و در نهایت، تفسیری عمیقتر از رمان شازده احتجاب به دست میدهد.