1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2
استاد زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
3
استادیار زبان و ادبیّات عربی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
10.22034/jlc.2022.364045.1510
چکیده
عنصر پیرنگ یکی از مهمترین عناصر داستانی است که رابطهی ارگانیک میان بخشهای مختلف داستان ایجاد میکند. آثار داستانی کلاسیک، شاه پیرنگ دارند اما داستان ادبیات مدرن و پسا مدرن عمدتا پیرنگی نحیف، نامسنجم و کمینهگرا و اصطلاحا خرده پیرنگ دارد. در این مقاله، رمان الوباء اثر هانی الراهب نویسندۀ برجستۀ سوری از منظر عنصر داستانی پیرنگ مورد بحث و بررسی قرار میگیرد که نویسندۀ آن از دیدگاه پیرنگی از سنت داستاننویسی کلاسیک پیروی کرده است یا رویکردی مدرن و پسامدرن در پی گرفته است که به خرده پیرنگ یا ضد پیرنگ گرایش دارد؟ انجام این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی صورت میگیرد. هدف این مقاله مشخص کردن این است که هانی الراهب در رمان الوباء از منظر پیرنگی سنت گر یا مدرن و پسامدرن است. ضرورت تحقیق در این است که با وجود کارکردهای زیاد و اثرگذاری عنصر پیرنگ در ساختار رمان الوباء، بررسی آن در رمان مذکور مغفول مانده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که گریز از پیرنگ سازی متعارف، پیرنگ نزولی، تعدّد قهرمان، پایان باز و روایت نامنجسم و غیر خطی از ویژگی-های پیرنگ رمان الوباء است که بیانگر این موضوع است که رمان از منظر پیرنگی، دارای الگویی غیرکلاسیک و مدرن است که در نهایت با خردهپیرنگ تناسب بیشتری دارد.