تحلیل روایی حکایت «جوان مشت زن» گلستان سعدی بر مبنای نظام کنشی تداخلی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران

2 استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ایران

چکیده

یکی از ویژگی‌های نظام‌های گفتمانی، تحقق فرایندهای متنوعی است که جریان معناسازی را در وضعیت سیالی قرار می‌دهد. این وضعیّت سیال، زمینه‌ای فراهم می‌آورد تا دیگر کنش‌ها تابع یک جریان برنامه‌مدار منطقی نباشند بلکه از یک امر نامنتظر و رخدادی پیروی کنند. در این حالت، فضاهای گفتمانی پیوسته به فضای دیگری وارد می‌شوند و با گذر از آن فضا، دایرۀ حضور خود را گسترش می-هند. در پژوهشِ حاضر به روش توصیفی - تحلیلی برآنیم تا چگونگی تداخل نظام‌های کنشی در گفتمان و فرایند تخریب، تعویق، تمهید، تمدید و توسعۀ کنش را در حکایت «جوان مشت‌زن» از باب سوم گلستان سعدی مورد بازکاوی قرار دهیم. درواقع، هدف از پژوهشِ حاضر بررسی وضعیّت چالشی و تنشی در روایت براساس نوع تداخل فضاهای شکل‌گرفته و نظام‌های کنشی درگیر در روایت و رسیدن به یک الگوی روایی بر پایۀ این حکایت است. حاصل این بررسی نشان می‌دهد که در نظام روایی حکایت مزبور پیوسته در فرایند گذر از یک وضعیّت نامتعادل به یک وضعیّت سامان‌یافته، شاهد شکل-گیری کنشی جدید هستیم که سعی می‌کند با تداخل در کنش کنشگران و یا جابه‌جایی کنش‌ها، منظر جدیدی در مسیر روایت اصلی بازکند. امّا این منظر جدید با دخالت عوامل کنشی دیگر، هر بار تخریب می‌شود و سپس با تمهید کنش جدید، بار دیگر کنش تمدید می‌شود. در نهایت نیز هر چند گذر از یک وضعیّت به وضعیّت کنشی جدید با مانع روبه‌رو می‌شود، امّا همچنان فرایند کنشی به تعویق می‌افتد تا فضا برای شکل‌گیری و تحقّق کنش جدید همچنان باز و فراهم باشد.

کلیدواژه‌ها